//= $monet ?>
اولین برداشت من از خانم این بود که آیا او را روی جلد مجله دیده ام؟ او یک زیبایی است. اما وقتی بلوزش را درآورد و سینه های زیبایش زیر آن ظاهر شد، دیگر هرگز به صورتش نگاه نکردم. آن مرد دیک خود را به الاغش می چسباند، و من نمی توانم خودم را از سینه هایش جدا کنم - تاب می زنم، انگار هیپنوتیزم می کنم. صداش هم خوبه مخصوصا وقتی که تموم میشه.
ظاهراً یک خودروی اسپورت اثر تقویتکنندهی قوی بر روی سبزهها دارد. فرقی نمیکند یک سیاهپوست عضلانی یا یک مرد سفیدپوست معمولی آن را رانندگی کند، غرش وحشیانه موتور باعث میشود که شورت هر زنی که از ماشین مطلع باشد مرطوب شود. اما سیاهپوست اینجا هم خوش شانس بود: پاهایش با باسنی محکم در مقابلش باز شده بود، یکی از زیباترین عینکهایی که به یادگار ماندهام!
خوش شانس برای سیاه پوست، او اینجا دراز کشیده است و چیزی را تعمیر می کند، و در اینجا دو دختر باهوش هستند که شروع به زدن به شما می کنند. اگرچه سیاهپوستان چنین دیک بزرگی دارد، بسیاری از دختران علاقه مند هستند که آن را امتحان کنند. و حتی بهتر است وقتی دخترها مانند یک کنده دراز کشیده باشند، بلکه خودشان خش خش می کنند.
مادر مدتها منتظر این اتفاق بود. برای پسرش این نه تنها یک فارغ التحصیلی، بلکه بلیت بزرگسالی است. بنابراین مادر تصمیم گرفت به پسرش اصول اولیه علوم را بدهد که در دبیرستان به آن نیاز داشت تا او احساس باکره و بازنده نداشته باشد.