بله، این تقدیر خودش تقریباً از شلوارش بیرون پرید تا آن مرد را بمکد. تا جایی که می توانست خود را نگه داشت. اما وقتی آن بلوند به او پیشنهاد داد که او را بفرستد، نتوانست جلوی خودش را بگیرد. و به همین دلیل شفت خود را در دهان او فرو برد، اما فقط برای خیس کردن آن. و سپس احمق او فقط گریه کرد و بیدمشک را درون خود گرفت. لذتی بود که او قبلاً ندیده بود. اما حالا او هم آزاد شده بود!
خوب، او بیهوده نرفت. در غیر این صورت این دختران به تنهایی یا با دوست دختر به مکان های توریستی می روند، خوب، برای پیدا کردن یک نوع خواب - یک بار یا برای مدت طولانی، اما گاهی اوقات آنها بدون هیچ چیز می آیند. و این یکی خوش شانس بود - نه تنها او را خوابانده بود، بلکه با دو پسر سیاه پوست با دیک های بزرگ. این همان چیزی است که همه دوستانش وقتی این بلوند از سفر خود می گوید حسادت می کنند!
شادی یک کار با مضراب مانع از این نشد که این پسر دختر اوکراینی را 180 درجه بچرخاند و خود را با رابطه جنسی منظم نیز خشنود کند.